English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4801 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cumulo nimbus U ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cumulous U مانند ابرهای متراکم
chemosphere U ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
bow string truss U خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
fracto cumulus U ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
microspacing U خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
design heuristics U راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
excessive U بسیار یا بزرگ
colossal U بسیار بزرگ
ultra- U در معنای بسیار بزرگ
megalopolis U شهر بسیار بزرگ
biblical proportions U به اندازه بسیار زیاد [بزرگ]
super U بسیار خوب بزرگ اندازه
very large data base U پایگاه داده بسیار بزرگ
very large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
leather back U لاک پشت بسیار بزرگ دریایی که پوست کاسه اش مانندچرم است
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
augmentative U متراکم شونده متراکم کننده
stratosphere U استراتوسفر
stratosphere U لایه استراتوسفر جوی
gigantic building U ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
stratopause U لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
aggregates U متراکم متراکم ساختن
aggregate U متراکم متراکم ساختن
jet stream U جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
reflecting nebulas U ابرهای بازتابنده
high cloud U ابرهای مرتفع
low cloud U ابرهای کم ارتفاع
magellanic clouds U ابرهای ماژلانی
medium cloud U ابرهای متوسط
super- U کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
scattered clouds U ابرهای پراکنده [هواشناسی]
crankcase upper half U قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
he is a stranger to me U بنظرم میرسد
it seem to me U بنظرم میرسد
it occurs to me that U بنظرم میرسد که
me seems U بنظرم میرسد
tortoise shell U پوست ابرهای لاک پشت دریایی
nimbostratus U ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
meseems U چنین بنظرم میرسد
He sounds angry. U او عصبانی به نظر میرسد.
it sounds false U دروغ بنظر میرسد
we learnt from london that U از لندن خبر میرسد
he looks brave U او شجاع بنظر میرسد
methinks U بنظرم چنین میرسد
loury U دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
mammatus U ابرهای کومولوس بابرجستگیهای اونگی در سطح تحتانی
lowery U دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
pondweed U بکجور جلبک که در استخرهابهم میرسد
it seems to me he is lying U بنظرم میرسد دروغ میگوید
tidewater U اب جزر ومد که بخشکی میرسد
cumulus mammatus U ابرهای متراکمی با برامدگی اونگ مانند در سطح زمین
cirrocumulus U قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
spalls U تیکه سنگ که بمصرف پرکردن میرسد
piece goods U کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
clapboards U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
u.h.f. U بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency U بسامد بسیار بسیار زیاد
pip squeak U نارنجکی که صدای ان مانندPIP-SQUEAK بگوش میرسد
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
limbers U ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
upper limit U حد فوقانی
uppers U فوقانی
top U فوقانی
upper U فوقانی
superjacent U فوقانی
cirro cumulus U لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirrus U لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
fish story U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish meal U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
upper beam U تیر فوقانی
top layer U لایه فوقانی
top edge U لبه فوقانی
upper bowl U جام فوقانی
topstone U سنگ فوقانی
top die U حدیده فوقانی
top view U نمای فوقانی
the upper storey U طبقه فوقانی مخ
superstratum U طبقه فوقانی
capital U فوقانی راسی
superstructures U ساختمان فوقانی
superstructure U ساختمان فوقانی
cirro status U ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
field commands U قسمتهای رزمی
sang banshin U قسمتهای دست
administrative services U قسمتهای اداری
military services U قسمتهای نظامی
weapon troops U قسمتهای ادوات
innards U قسمتهای داخلی
signal services U قسمتهای مخابراتی
superstructures U روساخت بنای فوقانی
superstructure U روساخت بنای فوقانی
fan light U پنجره کوچک فوقانی
freeboard U بدنه فوقانی ناو
skysail U بادبان فوقانی کشتی
mesocline U لایه فوقانی مزوسفر
upside U قسمت بالایی فوقانی
furnace dome U قسمت فوقانی کوره
furnace top U قسمت فوقانی کوره
upper room U بالاخانه اطاق فوقانی
roundhouse U عرشه فوقانی کشتی
top hamper U اتصالات فوقانی ناو
pile head U قسمت فوقانی شمع
head gate U دریچه فوقانی کانال
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
in other sectors U در قسمتهای دیگر جبهه
syntax U هم اهنگی قسمتهای مختلف
lobar U واقع در قسمتهای ریه
modular U دارای قسمتهای کوچک
alate U دارای قسمتهای جناحی
reserve components U قسمتهای احتیاط ارتش
header U قسمت فوقانی اجر کله
headers U قسمت فوقانی اجر کله
poop deck U عرشه کوچک فوقانی کشتی
altar-slad U [سنگ رویه فوقانی محراب]
turf U طبقه فوقانی خاک مرغزار
hurricane deck U عرشه سبک فوقانی کشتی
uppish U باد در خیشوم انداز فوقانی
altar-stone U [سنگ رویه فوقانی محراب]
upstairs U دراشکوب بالا ساختمان فوقانی
acropodium U سطح فوقانی پای پرندگان
services U قسمتهای اداری ادارات نظامی
pare U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pared U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
weed U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
pares U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
comparmentalize U به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
bowdlerization U حذف قسمتهای خارج از اخلاق
adnexa U قسمتهای متصل بهم زائده
anisometric U دارای قسمتهای غیر متقارن
weeded U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeding U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
taffrail U قسمت فوقانی ومسطح عقب کشتی
head board U تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
fastigium U راس قسمت فوقانی بطن چهارم
top of the loom U قسمت بالایی یا فوقانی دار [قالی]
stratosphere U طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
topsides U قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
aurora U پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
zero lash U شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
gambusia U ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
bilge blocks U قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
reconditions U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditioned U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
hop stop and jump U قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
recondition U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
bowdlerize U قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
check off list U برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
waxed U واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
waxes U واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
wax U واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
reddendo singula singulis U الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
munnion U جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
adhesion آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
upgrading U به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
principal parts U قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
mullion U جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
biconvex U بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
compacting U متراکم
compact U متراکم
compacts U متراکم
agglomerative U متراکم
compacted U متراکم
dense U متراکم
densest U متراکم
cumulative U متراکم
compressed U متراکم
leak proof U متراکم
compactness U متراکم
accumulated U متراکم
cumulative distribution U متراکم
cumulous U متراکم
denser U متراکم
threads U برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
thread U برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
lymphmatosis U ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
ozonosphere U لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
jibstay U قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
state-of-the-art U بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
voluminous U متراکم انبوه
jams U متراکم کردن
jam U متراکم کردن
compresses U متراکم کردن
incompact U غیر متراکم
densify U متراکم کردن
accumulated capital U سرمایه متراکم
compress U متراکم کردن
Recent search history Forum search
1incentive
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1what s the meaning grandiflorum to farsi ?
1کارآفرینی
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1بنظر‌میرسد
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1STARS CANT SHINE WITHOUT DARKNESS
1what is Labbad
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com